نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

مامان لالا دارم !

    سلام ملوسک مامان خوبی خوش میگذره نمی دونی چقدر بلا شدی عزیزم دور سرت بگردم نفسم میدونی چقدر باهوش شدی ماشالله دیگه کم کم میتونی نیازهات رو بگی و منم بهتر بتونم منظورت رو بفهمم کاری که از دیشب یادگرفتی و انجام میدی اینه که : من بعد اینکه رختخوابها رو جمع میکنم گهوارت رو میذارم روی رختخوابها دیشب خوابت می آمد و دستم رو گرفتی بردی گهوارت رو نشون دادی آوردمش فکر کردم میخواهی بازی کنی گذاشتمش جلوت رفتی نشستی توش و بعد دراز کشیدی و بدون هیچ مقاومتی لالا کردی امروز ظهرم همین کارو تکرار کردی و رفتی وایستادی به گهوارت اشاره کردی بیارمش و بدون مقاومت لالا کردی قربونت بشم الهی دختر باهوشم ماشالله به ...
5 مهر 1390

شعر های پاییزی برای دختر نازم

  دختر نازم خیلی دوست دارم دومین پاییز با حضور تو میدونی پاییز فصل عشق من و باباییه ما توی این فصل با هم عقد کردیم       از تو کتاب فصلها پاییز خانوم بیدار شد چارقدشو سرش کردمشغول کار و بار شد دوید میون باغو گرما رو جابه جا کرد باد سرد شیطونو راهی کوچه ها کرد با دستای جادوییش درختارو جادو کرد همه برگهای باغو با حوصله جارو کرد کلاغارو خبرکرد قارو قار و قار بخونن اومدن سرمارو همه دیگه بدونن ابرا رو زود فرستاد تا که بباره بارون اونوقت صدای پاییز پیچید تو گوش ناودون   وقتی میاد فصل خزون ابرها میان توآسمون ...
3 مهر 1390

جوجوی مامان کیه ؟

  سلام دختر قشنگم میدونی خیلی دوست دارم ؟ مهربونم یه چیز جدید یاد گرفتی بهت میگم جوجوی مامان کیه ؟گل مامان کیه؟ یه دستت رو میاری بالا و میگی مم مم یعنی من من الهی قربون دختر باهوشم بشم   دیگه اینکه امروز اولین روز مدرسه ها بود صبح پا شدی صبحونه خوردیم و دو تایی با هم دیگه رفتیم مدرسه خاله مرضیه و شما کلی از دیدن این همه نی نی یک جا ذوق کرده بودی و کلی نی نی دور و برت جمع شده بودند کلی ذوق کردی مامانی و بعد کمی توی حیاط برای خودت تاتی کردی و اومدیم خونه ازت عکسم گرفتم ایشالله مدرسه رفتن خودت عزیزم    کی بشه تو لباس مدرسه ببینمت عزیزترینم ...
3 مهر 1390

برای دخترم

    پروردگارابه من بياموز دوست بدارم کساني راکه دوستم ندارند . عشق بورزم به کساني که عاشقم نيستند. بگريم براي کساني که هرگز غمم را نخوردند. به من بياموز لبخند بزنم به کساني که هرگز تبسمي به صورتم ننواختند. محبت کنم به کساني که محبتي درحقم نکردند دخترم وقتی بزرگ شدی و اینو خوندی خوب دقت کن و عمل کن تا زندگیت زیباتر بشه و دعا کن منم بتونم عمل کن ...
2 مهر 1390

عکسهای محلات

  نازنین زهرای مامانی بد نگذره نازگلی در راه آبگرم یه خواب خوب برا خودش کرد     پارک سرچشمه     اینجا بار اوله که رفتیم پارک ورودی شهر و نازگلی برای اولین بار خودش مستقلا سرسره بازی کرد     ایجا برای بار دوم رفتیم پارک و نماز خوندیم و چندتا عکس گرفتیم   بفرمایید ناهار اینم سومین بار که رفتیم پارک ورودی شهر   ...
2 مهر 1390

نازنین زهرا و ماجراهای بد در یک روز خوب

سلام قند عسلم مامان دور سرت بگرده امان از چشم زخم و این همسایه های بدجنس  نظر تنگ میدونی مامانی شاید در آینده به این چیزها بخندی ولی من معتقدم و در قرآن هم آمده که چشم زخم واقعیه عزیزم باورت میشه ما یه خانم همسایه داریم که بنده خدا وحشتناک کنجکاوه اونم کنجکاوی در مورد اینکه کی چی خرید کی کجا رفت کی چی گفت و یه بنده خدای دیگه که نمی تونم بگم کیه اونم بد جور نسبت به من حسوده و نظر تنگ میدونی امروز چرا این حرفها رو میزنم ما هر وقت یه چیز میخریم اون میبینه یه چیزی میشه باورت میشه ؟  دیروز وحشتناک در دوبل تاوه ام رو دستم بسته شد و استخون دستم کلی درد گرفت و یه درازی روی دستم چسبید به واشیرش و کلی سوختم و تاول دراز و درد ناکی زده ا...
1 مهر 1390